شاعرانه های حادثه

شاعرانه های حادثه

وبلاگی ادبی برای معرفی اشعار پارسی به خصوص شعرای گمنام
شاعرانه های حادثه

شاعرانه های حادثه

وبلاگی ادبی برای معرفی اشعار پارسی به خصوص شعرای گمنام

وفات کرونا (قسمت اوّل )

وفات کرونا

اسیر و غمگین و شکسته بودم
توی قرنطینه نشسته بودم

از این کرونا ویروس لعنتی
که بوی مرگ می داد ، خسته بودم

از شدّت وحشت از این اهریمن
منافذ اصلی رو بسته بودم

ماسک به دهن ، دست همش تو الکل
مهمونی تعطیل و تَردّدم شُل

دیدم که آروم نمیشه روانم
فکر کرونا رفته توی جانم

هفت هشتا قرص خواب مشتی خوردم
جوری خوابم برد ، که گویی مُردم

خواب دیدم بهار اومد دوباره
از آسمون شادی فقط می باره

نه زلزله ، نه سیل و نه خرابی
نمی دیدی به جز آدم حسابی

تو هر محلّه رقص و پایکوبی
شهر پُر از نیکی و مهر و خوبی

کینه نبود ، پستی نبود ، وفا بود
تا چشم کار می کرد فقط صفا بود

بلند شدم که دستامو بشورم
تو لوله ها به جای آب ، شفا بود

فکر می کردم که توهّم زدم
کرونا گرفتم ، یا شاید جن زدم

خواستم که مهتابی رو روشن کنم
تاریکی اتاقو گلشن کنم

دیدم که خورشید توی تختخوابه
خمیازه می کشه می خواد بخوابه

میوه و شیرینی توی کوچه پُر بود
کلام آدما شبیه دُر بود


هر کسی هر چی داشت قسمت می کرد
ایزد ، بنده هاشو رحمت می کرد

تمامی آدما هم سنّ هم
افسانه بود غصّه و ماتم و غم

دایره و ساز و دَف و کمونچه
پرنده ها اسیر ناز غنچه

بیماری افسانه ای بود ، قدیمی
اجباری بود روابط صمیمی

دارو ، دوا ، لطیفه بود براشون
انگاری که فرق می کرد خداشون

دل فقط از برای دل سپردن
قَهقَهه می زدن به غصّه خوردن

خیابونا قیر نداشت چمن بود
هر جا می رفتی از صفا سخن بود

تو نقشه ها عشق اسم وطن بود
وحشت و بیماری سر به کفن بود


پول پرستی شده بود جنایت
مذهب آدما فقط صداقت

به جای پول خنده باید می کردی
زِ، یاد رفته بود ، جفا و سردی

تو چشمه ها به جای آب شراب بود
استرس و جنگ ، یه جور سراب بود

برّه و گرگ ، گربه با قناری
جوجه تو آغوش باز شکاری

درمونگاه ها سالن رقص و شادی
داروی آدما عشق زیادی

پرستارا ، ماه ، پزشکا آفتاب
خدماتی ها ، ستاره های بی تاب

من بودم و این همه شور و مستی
هیچ نمی دیدم نشان ، ز پستی

از یکی پرسیدم که اینجا کجاست؟
برای چی این همه شادی بر پاست؟


گفت : که وقتِ بزم و جشن و سوره
لحظه مرگِ نکبت و غروره

کشور عشقه ، شهر مهربانی
بخند اگه می خوای زنده بمانی

گفتم چی شد کرونا و وحشت و درد؟
گفت : دمای عشقمون بوده سرد

کرونااااا یعنی ، موسم جدایی
یعنی شدیم اسیر بی خدایی

کرونا یعنی (ک) کینه و کدورت
(ر) رشوه و رانت ، دوری از رفاقت

کرونا یعنی (و) وحشت و وقاحت
(ن) نارو زدن ، ننگ و یا جهالت

کرونا یعنی (ا) انتشار شهوت
دروغ ، ریا ، دور شدن زِ رحمت

کرونا یعنی یه چیزی کم داریم
که طول زندگی همش غم داریم


پایان قسمت اول : ادامه دارد ....................................................

سروده حادثه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد